سر نى در نينوا مىماند اگر زينب نبود
كربلا در كربلا مىماند اگر زينب نبود
چهره سرخ حقيقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابرى از ريا مىماند اگر زينب نبود
چشمه فرياد مظلوميت لب تشنگان
در كوير تفته جا مىماند اگر زينب نبود
زخمه زخمىترين فرياد،در چنگ سكوت
از طراز نغمه وا مىماند اگر زينب نبود
در طلوع داغ اصغر،استخوان اشگ سرخ
در گلوى چشمها مىماند اگر زينب نبود
ذو الجناح داد خواهى،بىسوار و بىلگام
در بيابانها رها مىماند اگر زينب نبود
در عبور از بستر تاريخ،سيل انقلاب
پشت كوه فتنهها مىماند اگر زينب نبود(
اینک قریب چهل روز از غروب غم فزای شهادت شقایقها میگذرد؛ و اینک از صدای نحص شلاق خزان بر پیكر آلالهها، اربعینی میگذرد و اسارت، سیلی، غربت، فریاد و بیدارگری سهم حاملان پیغام وسفیران عترت و عظمت شد.
و ما در سوگ ابرمردی نشسته یم كه حیات اسلام مدیون رگهای پاره پاره اوست. قصه سر و نیزه، قصه لبهای خونین و قرآن، قصه سیلی و صورت گلگون كودک غمگین و تمام حقیقت هایی كه هر سال از پرده چشمان ما می گذرد را شنیده ایم.
اربعینی با دختر كوچک حسین (ع) مهر را در آغوش گرفتیم، ناله زدیم، درد دلها گفتیم و شكوهها روانه كردیم. اربعینی از عمق جان، فریاد یا حسین كشیدیم، بر سینه زدیم و خنده را حرام كردیم. آرى، تنها زیارت اربعین سیدالشهداء علیه السلام است كه مؤمن خالص را از دیگران تمیز مىدهد، و دوستان اهل بیت علیهم السلام را از غیر آنان جدا مى كند. و مؤمن واقعى كسى است كه نگذارد آثار نهضت حسین علیه السلام فراموش شود و در قدردانى و شركت در هدف آن حضرت كوتاهى نورزد.
پیروان و دوستان امام حسین علیه السلام امیدوارند تا از این طریق مشمول این حدیث نبوى شوند كه جابر بن عبدالله انصارى – از صحابه رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم و نخستین زائر قبر حضرت اباعبدالله در اولین اربعین سیدالشهداء روایت كرده است: «كسى كه قومى را دوست دارد با آنها محشور مى شود و كسى كه عمل قومى را دوست دارد با ایشان شریک مىباشد».
4)
در آن غروب غمبار كه “آفتاب عزت” از میان هیاهوی ذلت بر سرِ نیزه ای خونین طلوع آغاز کرد ، سلاله اي از تبار روشنايي ها و پاكي ها ، بانويي از جنس باران ، به سپيدی یاس و به درخشندگی الماس ، حماسه ای نوین را رقم زد و بر دلداران حسيني كه زير سايه هاي غم و تيغ هاي بي عدالتي خم شده بودند بذر شكيب پاشید و درخت صبر روياند تا کاروان نینوا ، به همان استواری که کعبه را تا کربلا آمده بود ، تا شام را نیز طی طریق کند و کربلا را وسعتی به اندازه تمام جهان و عاشورا را عظمتی به قدر همه تاریخ ببخشد ؛ او کسی نبود جز زینب ، دختر علی و فاطمه که سلام خدا بر همه شان باد!
در گرانبهاي علي كه حامل فصاحت و بلاغت بود ، جامه رشادت و ايثار پوشید و در ميدان جهاد تا قلب یزید تاخت ؛ ذوالفقار بیانش اهريمن را زبون كرد و عرفانش آنجا كه دشمنان خواستند سرو قامتش را خم كنند ، ” ما رأيت الا جميلا ” را خلقت نمود.
او ام المصائب است اما در همان حال در ظهری که امام و برادرش حسین به خون می نشیند رو به آسمان مي كند و با خدايش چنين راز می گوید : “اللهم تقبل منا هذالقربان .”
پيام رسان عاشورا از صبح ازل تا شام ابد پرده از چهره كريه ظالمان بر مي دارد و حقانيت حسين و راه ابدی حسین را بر تارک تاریخ تکرار می کند تا همه بدانند كربلا در كربلا جا مانده بود ، اگر زینب نبود.
او شاگرد مکتب زهرا بود و استاد زنان عالم و هم از این روست که نجوا باید کرد با آن فخر اسلام، فاضله كامله، صديقه الصغري، ناموس الكبري و شير زن كربلا که بي بي جان ، زينب! چگونه است كه تو كوه صبر باشي و من نگاهم بي صبري باشد ؛ تو درياي ايثار باشي من در امواجت شناور نباشم ؛ تو بزم شهادت مهيا كني و من ميهمانت نگردم ؛تو خورشید هدایت باشی و من نور از تو نگیرم ؟
زينبم! بگذار بگويم تا نسل ها بر روي زمين حيات دارند و تا ماه به دور زمین و زمين به دور خورشيد مي گردد، این زنان شیفته شیعی شهادت جویند که دور تو می گردند و طواف حیا می کنند و بلا گردان راه پرشکوهت می شوند.
زينب جان ! سوگند به ایمان محمدی ات ، به شكوه علوی ات ، به حیای فاطمی ات ، به عظمت حسنی ات ، به مظلومیت حسینی ات و به صبوری زینبی ات ، زنان و دختران شیعه را در درازای تاریخ ، آنسان که اسیر یزید روزگارند ، چونان اهل حرم کربلا ، پرستار باش که قافله ای به بزرگی شیعه ، چشم امید به عمه سادات دارند.
0 Comments