حضرت آيت الله العظمي سید محمد سرور واعظ

نوشته شده توسط: admin

نشر شده در: 06-04-2011

زندگي نامه آیت الله العظمي سید محمد سرور واعظ
زادگاه و تحصیلات
آیت الله واعظ در روستای «کجاب» از روستاهای حصه دوم «بهسود» مربوط ولایت «وردک» در سال 1295 ش در خانواده ی محترم و فقیر دیده به جهان گشود. آقای واعظ برای تحصیل به کابل رفت و پس از فراگیری علوم ادبیات، منطق و قسمتی از فقه واصول به زادگاهش برگشت و در آنجا در کنار تبلیغ و منبر که در زمان خود منبریی خوبی بود، درس و بحث نیز داشت. آیت الله واعظ در «کجاب» مدرسه ای ساخت و در چند سالی که در آن مدرسه تدریس می نمود موفق شد شاگردان شایسته ای تحویل اجتماع دهد. بعد تصمیم گرفت به حوزه ی نجف اشرف برود، سطوح عالیه را بخواند که در حوزه ی علمیه ی نجف پس از طی سطوح عالیه و شرکت سال ها در درس خارج آیت الله العظمی حکیم (قدس سره) و آیت الله العظمی خویی (قدس سره) موفق به دریافت اجازه نامه ی اجتهاد از آیت الله حکیم شد. و بعد به دستور آیت الله حکیم راهی افغانستان گردید.

زندان دهمزنگ
هنگامی که آیت الله واعظ از نجف اشرف به افغانستان مراجعه نمود، مورد استقبال گرم مردم قرار گرفت، و مردم با مطلع شدن از تشریف فرمایی ایشان، از سایر شهرها و از «هزاره جات» به دیدنش می آمدند، مجالس با شکوهی در «حسینیه» ها و «تکیه خانه» ها درمناطق مختلف شهر کابل ترتیب می یافت، سخنرانی ها ضبط می شد و نوارها دست به دست می گشت. «محمد ظاهر شاه» و نخست وزیر وقت «محمد داوود خان» که می دانستند بر اثر ظلم و ستم هایی که از سویی زمامداران حاکم بر افغانستان در طول تاریخ به ویژه از خاندان «محمد زایی» بر ملت «هزاره» شده، آن ها دل خوشی از دولت و نظام ندارند، لذا از علمای که پشتوانه ی مردمی داشتند به خصوص در زمانی که تصمیم انقلابی علامه «سید اسماعیل بلخی» را پشت سر داشتند و «بلخی» در زندان به سر می برد، از ترتیب یافتن اجتماعات بزرگ هراس داشتند که بر علیه نظام بهره برداری نکنند. جهت جلوگیری از این خطر، آقای واعظ را در سال 1340 ش دستگیر و بدون محاکمه راهی زندان نمودند، که سه سال زندانی بود ، مدتی در زندان «غزنی» و مدتی در زندان «دهمزنگ» کابل زندانی بود. بعد در زمان صدارت محمد یوسف که چند تن از زندانیان بی گناه را آزاد نمودند آیت الله واعظ هم جمله ی آزادشدگان بود. ایشان با آزاد شدن از زندان، چند سال درکابل اقامت گزید و به تدریس و تبلیغ پرداخت و سپس دوباره مدتی به نجف رفت تا بخشی از آثارش را چاپ نماید که در دو سفر، ده سال در حوزه ماند.

خدمات
آیت الله واعظ علاوه بر ده ها سال تبایغ آیین مقدس اسلام و بیان احکام دینی، و سالیان دراز تدریس و تربیت شاگردان فاضل و با تقوا، از خدمات بزرگ و قابل یادآوری ایشان، می توان از چند مورد یاد کرد: 1- ساختن مدرسه ای «کجاب» قبل از رفتن به نجف اشرف. 2- ساختن مسجد و مدرسه ی «محمدیه» در کابل. مسجد با شکوه «محمدیه» درمنطقه «جمال مینه»(کارته سخی) کابل با گنبد بزرگ و مناره بلند از دور نمایان است و با نقشه ی نو و قابل تحسین بنا شده که برای نماز، گنجایش دو هزار (2000) نمازگزار را دارد، و برای شرکت در مراسم عزاداری سالار شهیدان امام حسین علیه السلام و سخنرانی های مذهبی به مناسبت های دیگر، ظرفیت (5000) مرد در طبقه ی پایین و (3000) زن درطبقه ی دوم را دارد. در کنار مسجد با این شکوه، مدرسه ای است دو طبقه بسیار زیبا دارای 32 اتاق و سه سالن درس (مدرس) و در کنار این مسجد و مدرسه «کتابخانه» درست شده بود که دارای چند هزار جلد کتاب در موضوعات مختلف بود. 3- اقدام به نشر مجله ی ماهانه به نام «برهان» با همکاری عده ای از دانشمندان و نویسندگان، تا بدین وسیله بتوانند حقایق اسلام را به کسانی که اهل مطالعه هستند برسانند و از انحراف و لغزش جوانان به سوی «کمونیسم» و راه های باطل دیگر جلوگیری کنند. یازده شماره ی مجله ی برهان با تیراژ بالا چاپ گردید و در سطح وسیع پخش شد و با استقبال مردم مواجه گشت، و شماره ی 12 زیر چاپ بود که کودتای «محمد داوود خان» رخ داد و بعد از آن اجازه ی نشر آن را نداد.

تألیفات
ایشان با توجه به گرفتاری های اجتماعی و درسی آیت الله واعظ فرصت و مجال نوشتن را نداشت، در عین حال آثار گران قیمت به جای گذاشت: 1- «مصباح الاصول» دو جلد، که تقریرات درس خارج اصول آیت الله العظمی خویی (دام ظله) است، که مورد تشویق و پسند استاد و سایر فضلا حوزه ی نجف قرار گرفت، که با این که بعد از ایشان، افراد زیادی تقریرات نوشتند و چاپ نمودند، ولی «مصباح الاصول» از بیشتر آن ها مزیت هایی دارد، لذا هنوز در حوزه های علمیه بیشتر از بسیاری از تقریرات دیگران، مورد استفاده اساتید و طلاب است، که گویای قدرت علمی، شیوایی قلم، حافظه ی قوی و استعداد فوق العاده ی نویسنده ی آن است. 2- «خاطرات زندان و یاد اخلاق» کتابی است که در زندان به نگارش در آورده است. 3- «سیف الاسلام» در پاسخ به کتاب «سیف الابرار» است که آن را شخصی به نام مولوی «مبارک» نوشته بود. مبارک به احتمال قوی از عمال دربار بود و این کارش به تحریک دولت صورت گرفته بود و می خواست بین شیعه و سنی اختلاف و نفاق را بیشتر کند. در آن کتاب، تهمت ها و افترا هایی ناروا به مذهب تشیع بسته بود و در سطح وسیع بین مردم عوام پخش گردید که حتماً دست دولت در پخش آن دخیل بود و متأسفانه برای عده ای ساده لوح سوژه شده بود تا بر صد شیعیان حرف زنند. لذا، حاج آقای واعظ بدون آن که به مذهب اهل تسنن توهین کند و بهانه به دست دیگران و حربه به دست دولت بدهد پاسخی استدلالی و با مدرک از کتاب های اهل سنت و تشیع نوشت و تهمت های دروغ و برچسب های خلاف واقع را رد نمود، که دولت اجازه ی چاپ آن را نداد. از این رو در مرحله اول تایپ شده ی آن بین مردم پخش گردید و بعد در ایران چاپ شد و به افغانستان فرستاده شد. 4- «تحفه الفقیه» که بحث فقهی درباره حدود «کر» است. دو اثر سودمند دیگر شان چاپ نشده است: 1- شرح مکاسب 2- قضا در مذهب شیعه.

دوبار زندان پل چرخی
چند ماه بعد از به قدرت رسیدن مارکسیست ها آیت الله واعظ دستگیر شد. آقای واعظ مدت 25 روز در زندان «پل چرخی» زندانی شد که شاید می خواستند بدین وسیله واکنش و میزان علاقه ی ملت را به روحانیت ارزیابی و آزمایش نمایند. بعد که دولت از سویی در برابر اظهار ناراحتی مردم مواجه گشت، و از سویی دیگر علمای شیعه ی کابل نزد «تره کی» رفتند و خواستار آزاد نمودن حتمی آیت الله واعظ شدند که ایشان را به حسب ظاهر آزاد نمود. ظاهراً این دستگیری موقت علاوه بر آزمایش واکنش مردم در برابر دستگیری روحانیون و تهدید و جلوگیری از فعالیت، نوعی فریب دادن نیز بود تا نشان دهند که اگر کسی را بازداشت نمایند در صورت نداشتن جرم و گناه آزاد می کنند تا روحانیون محترم فکری به حال خود ننمایند و زمینه ی دستگیری آن ها برای کمونیست ها آماده باشد. مؤید مطلب اینست که بستگان آقا می گفتند، پس از آزادی از زندان تمام حرکات و رفت و آمد آقا را زیر نظر داشتند و تلفن شان را کنترل می کردند و… که همه و بیش از دیگران خود آیت الله واعظ متوجه بود که این آزاد نمودن موقتی است. پس از مدتی دوباره ایشان را دستگیر نمود و به زندان انداختند و به شهادت رساندند.

پست های از این دست

0 Comments