علامه مدرس افغانی، استادی که شاگردانش اورا به فراموشی سپردند
یاد آوری: مرحوم استاد علامه مدرس افغانی از مردان نوابغ روزگار بود که در زمان نه چندان دور بلکه معاصر، زندگی می کرد و همه حوزویان و اهل علم و فرهنگ با نام و آوازه اش آشناست و چه بسا اکثر علما و طلاب حوزه ها از کشورهای مختلف تا کنون نیز از نوارهای درسی و صدای ماندگار استاد که نه تنها در گوش حوزویان بلکه در گستره تاریخ طنین انداز است استفاده و بهره ها میبرد. شاگردان معاصر و بدون واسطه استاد که اگر اکنون آنها را نام ببریم هرکدام یک تنه مرد میدان شده اند و بر کرسی و سکوی بلند علم و دانش و اجتهاد و سیاست و اجتماع تکیه زده اند اما افسوس که هیچ کدام را وفای به استاد در دل نیست بلکه در حق او با سکوت خود جفاها روا داشتند. انسان وقتی می بیند برای اشخاص و عالمان کم تاثیرگذارتر از استاد الاساتید حوزه مرحوم علامه مدرس افغانی همایشها و نکوداشتها برگزار میشود ولی در مورد شخص شخیص آن استاد که فضایل علمی اش را هیچ کسی انکار نمیکند، یک همایشی ساده هم برگزار نمیشود، واقعا جا دارد که تامل ها و فکرهای سوال بر انگیزی در دل راه پیدا کند. استاد مدرس افغانی تنها کسی هست که حوزه و شاگردانش هم در حق او جفاها کردند.
زندگي نامه استاد نامدار حوزه های علمیه مرحوم علامه مدرس افغاني(جهانمردی بر خاسته از دهکده ی المیتوی جاغوری)
علامه الحاج شیخ محمد علي مدرس افغاني فرزند مرادعلی در سال 1284 خورشیدی در قریه خربيد المیتو ولسوالي جاغوري از توابع ولایت غزنی کنونی چشم به جهان گشود. محمدعلی مدرس درآن زمانیکه اصلا در مناطق دور دست جاغوری مکاتب رسمی دولتی فعالیت نداشت، تحصیل ابتدائی را در نزد پدر مرحومش و عالم منطقه مشهور به شیخ خربید فراگرفت و در آغاز نوجوانی همراه با پدرش عازم ایران شد و در مشهد مقدس رضوي تحصيلات خود را ادامه داد. شرح نظام را نزد اديب اول و ساير متون درسي ادبي را از عالم معروف شيخ محمد تقي هروي مشهور به اديب نيشابوري آموخت.
وي در حدود سال 1304 خورشیدی رهسپار حوزة علمية نجف شد. پس از تحمل مشكلات و سختيهاي بسيار و خستگي طاقت فرسا با پاي پياده به نجف ميرسد و با كمال فقر و تهي دستي به دنبال مدرسه و درس به اين جا و آن جا سر ميزند، اما موفق به پيدا كردن خوابگاه و مدرسه نميشود. شبها را در صحن اميرالمومنين (عليه السلام) به صبح میرساند و روزها را به درس و مباحثه و فراگيري دانش ميگذراند. وي مدتها به جاي كفش، مقوايي را با نخ به پاهايش بسته براي نظافت خود و شستشوي لباسهايش روزهاي جمعه به پانزده كيلومتري نجف رفته در نهر فرات به شستشوي خود و تنها لباسي كه بر تن داشت ميپرداخت و پس از خشك شدن لباسها و استحمام، به حوزه بر ميگشت. مدتي را به اين منوال سپري كرد تا اين كه روزي پس از توسل و دعا در حرم اميرالمومنين (عليه السلام) از سوي بيت حضرت آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني دعوت ميشود و پس از تفقد، شهريهاي برايش مقرر ميشود و به اين ترتيب بهبودي نسبي در وضعیت اقتصادی وي حاصل ميشود.
مهاجرت و سرگرداني، فقر و تنگدستي، مشكلات سفر و يتيمي و تنهايي، او را مانند فولاد آبديده كرد و در پرتو استعداد درخشان و سعي فراواني كه داشت پله های علم و معرفت را پيمود و به سرعت سطوح متوسط و عالي را نزد علماي بزرگ و مدرسین نامي همچون شيخ محمد رشتي، شيخ بادكوبي و سايران به پايان رساند. سپس در دروس خارج فقه و اصول نزد علمای بزرگ همچون سيد ابوالحسن اصفهاني، سيد محسن حكيم، ضياء الدين عراقي، محمد علي كاظمي شركت جست. پس از حدود بيست سال تحصيل و تحقيق، در سال 1318 شمسي از سوي مرجع تقليد وقت مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني عازم كشور شد. وي خود در اين باره گفته است: من در حالي كه روحاني جوان بودم از نجف اشرف به دستور آيت الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني مرجع تقليد وقت، به افغانستان رفته در جاغوري وطن اجدادي ام اقامت گزيدم و مدرسهاي بنا نهادم و مشغول تدريس و تربيت طلاب شدم.
وي پس از ساختن مدرسة علميه، مدت پنج سال به تدريس علوم اسلامي و تربيت طلاب علوم ديني و ارشاد مردم پرداخت و در كارهاي اجتماعي و حل تخاصمات مردم و رفع مسائل حقوقي و مرافعات آنان شركت فعال و حضور چشمگير داشت. حضور فعال در جريان قيام تاريخي پسر گاو سوار و آشتي دادن وي با دولت، از جمله آنها است. و پس از پنج سال به دليل مشكلات اقتصادي و سياسي به حوزة علمية نجف برگشته تدريس علوم اسلامي را آغاز كرد.
مقام رفيع علمي پژوهشي، مهارت در تدريس و آموزش، بيان رسا و لهجه شيرين و سخت كوشي و نظم وي موجب شد تا به سرعت طلاب و شاگردان فراوان درسهاي او را برگزيده به تدريج شهرت فراوان و ماندگار به دست آورد. او كه تا آن زمان به شيخ محمد علي غزنوي معروف بود از سوي حوزويان و طلاب به مدرس ملقب شده همگان او را به اين لقب خطاب كردند؛ در نتيجه ديري نپاييد كه عنوان مدرس حوزة علمية نجف به او اختصاص يافت.
كثرت جمعيت علما و طلابي كه در درسهاي وي شركت ميكردند در حوزه علمية نجف كمنظير بود. اين مطلب از گزارش شاهدان و زائراني كه در ايام زيارت در درسهاي مراجع و علماي مهم شركت جسته اوضاع حوزه علميه را بررسي ميكردند يا مدرسان نامي را ميخواستند از نزديك ببينند به دست ميآيد. آقاي محقق خراساني نوشته است: زائري از تبريز كه در ايام زيارت در دروس علما و مدرسان متعدد حضور يافته بود ميگفت پر جمعيتترين درسهاي حوزة علميه؛ درسهاي آيات عظام: حكيم، خوئي و مدرس افغاني هستند. این مورد را شمار از شاگردان مدرس مرحوم که اکنون از علمای بزرگ بشمار میروند نیز تائید نموده اند.
آقاي مدرس پس از اتمام تحصيل و پرداختن به تدريس و تربيت نيز از تنگدستي مالي و فقر رنج ميبرد؛ از اين رو مجبور به گرفتن شهريه متناسب بلكه اندك از طلاب و علم آموزان با بضاعت شد. البته اين امر هر چند در حوزههاي علميه بيسابقه بود، اما در شمار شاگردان و كثرت اصحاب درس وي هيچ گونه تأثيري بر جاي نگذاشت. به طوري كه روزي مرجع بزرگ تقليد حضرت آقاي خويي از جلو مدرسه یی كه نامبرده در حال تدريس در آن بود عبور كرده از كثرت شاگردان وي تعجب كرد و آن را در يكي از روزهاي بعد با وي در ميان گذاشت. مرجع ياد شده براساس روابط دوستانه و گفتگوي صميمانه كه با وي داشتند گفته بود كه آقاي مدرس! اصحاب زيادي جمع كردهاي، درست خوب گرفته است. عدة شاگردان شما با اصحاب درس ما برابري ميكند! وي در جواب با لحن مزاح گونه گفته بود: بلي در كميت تفاوتي نميكند؛ تنها تفاوت در اين است كه شما پول ميدهيد و شاگرد جمع كردهايد ولي من از شاگردانم پول ميگيرم!
علامه مدرس در كنار تدريس به تدوين شروح مفيد و با ارزش كتابهاي درسي به ويژه كتابهاي ادبيات اقدام كرد و با تخصص ادبي و قلم شيوايي كه داشت موفق شد آثار ماندگار و ارزندهاي به زبان علمي عربي بنويسد و از اين رهگذر نيز خدمات بزرگي به جهان علم به ويژه حوزههاي علميه اسلامي انجام داد كه فهرست آن را در صفحات بعد ميآوريم.
وي در سال 1353 شمسي به دست مأموران بعثي عراق مورد آزار و اذيت قرار گرفت و آنان پس از يورش به منزلش مقداري از نوشتهها و اجازه نامههاي مراجع سابق را پاره كرده وآتش زدند ومدرس را تهديد ميكنند تا ميان ترك عراق و تعطيلي درس و بحث يكي را انتخاب كند. از اين لحاظ مدرس، در سال 1354 به ايران منتقل شده برنامه درسي و تحقيقي خويش را در حوزة علمية قم آغاز كرد و علاوه بر تدريس ادبيات عرب از سيوطي تا مطول و تحقيق علوم اسلامي و تداوم شرح نويسي، اجازه داد تا درسهاي وي بر روي نوار ضبط شود و بدين وسيله دانش وي نه تنها از محضر وي فراتر رفته غايبان حلقه درس وي را نيز در برگرفت كه با استفاده از نوارهاي درسي ايشان، اتاقهاي مدرسه، منزل و مسجد را مدرس خويش قرار داده از درسهاي استاد استفاده كنند، بلكه طلاب متعدد شهرستانهاي دور و نزديك به جمع آنان پيوسته با صداي استاد مدرس كسب فيض كرده و رشد مييافتند.
مرحوم مدرس از مجتهدان با نام و مراجع تقليد معروف حوزة علميه نجف اجازه نامه اجتهاد داشت. مطالب و نكات موجود در آنها به خوبي مقام بلند دانش وي را در علوم اسلامي نشان ميدهد.
آيت الله محمد علي كاظمي خراساني در اجازه نامه خود نوشته است: جناب عالم فاضل، مهذب كامل و پاك و مورد اعتماد، شيخ محمد علي غزنوي از جمله كساني است كه عمرش را صرف تحصيل علوم شرعيه كرده است؛ در حالي كه تحصيل او با بحث و كوشش، تلاش و اجتهاد همراه بوده است، او در محضر علما حاضر شد و از آن ها با فهم و تدبر استفاده كرده بحمدالله به مرتبة اجتهاد رسيده و مورد وثوق و اعتماد است.
اجازه نامة فوق كه به تأييد حضرت آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني رسيده در تاريخ يازدهم جمادي الاول 1364 قمری صادر شده است و مرحوم خراساني در اجازه نامة ديگري مقام ارجمند علمي علامه را بيشتر ارج نهاده او را از همراهانش پيشگام شمرده است.
مرحوم آيت الله خوئي در اجازه نامه خويش مرحوم علامه مدرس را دانشمند فاضل، اديب كامل، عماد علمای اعلام و برگزيده فضلاي كرام دانسته است
شيخ آقا بزرگ تهراني در اجازه نامه اش که به عربی نوشته شده در مورد مدرس افغانی جملات ذیل را نوشته است: فانه الشيخ الفاضل الكامل ابوالمكارم و الفضائل، المحقق المدقق و المعلم الاستاد الفائق و المصنف الماهر الباهر الثقة السند و الصفي الو في مولانا الشيخ محمد علي المدرس الافغاني النجفي … التي تشهد بها تصانيفه من قبيل…
آقاي دكتر محمد هادي اميني فرزند علامه عبدالحسين اميني مؤلف الغدير درباره وي اين طور نظر داده است: محمد علي بن مراد علي الافغاني عالم فاضل اديب جليل محقق خبير درس في النجف الاشرف الفقه و الاصول و تصدي لتدريس السطوح و مقدمات العلوم الادبيه و قرأ عليه الكثير من الفضلاء و كانت له عدة جلسات تدريسيه منقلة و أسس مدرسة دينيه للطلاب الافغانيين.
آيت الله محمد عيسي محقق خراساني نگاشته است: ان سماحة العلامه الحجة الشيخ محمد علي بن مراد علي المدرس الافغاني لمن مفاخر الحوزة الاسلاميه و اساتيدها الذين نذر انفسهم في سبيل خدمة الدين و نشر العلوم الاسلامية و تربية الطلاب و المحصلين في هذه الحوزة المقدسة ذات المجد و الفخامة و هو في حين انه الا ديب الوحيد و البياني الفريد اصولي فاهم و فقيه عارف و فلسفي قاهر و متكلم ماهر و مفسر جليل و قد با شر جميع هذه العلوم بالدراسة و التحليل كما انه كتب و الف في الكثير منها.
علامه محمدعلی مدرس افغانی ضمن دارابودن درجه عالی علمی بیشتر داشته های علمی اش را تحریر و برای نسل های اینده به یادگار گذاشته است .
تاليفات
1- مكررات المدرس (شرح سيوطي)
2- الكلام المفيد للمدرس و المستفيد (شرح صمديه )
3- المدرس الافضل فيها يرمز و يشار اليه في المطول (شرح مطول در 7 جلد)
4- رفع الغاشيه من غوامض الحاشيه (شرح حاشيه ملا عبدالله)
5- اعراب سورة الفاتحه
6- الشواهد المنتخبة للكتاب السيوطي
7- تصحيح و تعليفة جامع المقدمات
8- القواعد الادبية في توضيح شرح عوامل في النحو
9- القواعد النحوية در شرح عوامل في النحو
بنا بر نظر برخي از فضلايي كه ساليان طولاني از محضر علامه مدرس افغانی استفاده كردهاند، يكي از ابتكارات وي تأسيس مؤسسة نوار است تا درسهايش ضبط شده و كساني كه امكان حضور در درسهاي او را نداشتند، همين طور طلاب شهرستانها و كشورهاي ديگر استفاده كنند. دليل اين ابتكار هم اين بوده كه بسياري از حوزههاي اطراف و ساير كشورها از ایشان نوار ميخواستهاند… اكنون حوزه های علمیه از علامه مدرس در حدود سه هزار نوار در دست دارد که شامل اين درسها میشوند.
1 – شرح امثله 2- صرف مير 3- عوامل جرجاني 4- عوامل ملا محسن 5- منطق كبري 6- شرح انموذج 7- كتاب الهداية 8- كتاب الصمديه 9- سيوطي 10- شرح جامي 11- مختصر المعاني 12-المطول؛ 13- مغني البيب 14- حاشيه ملا عبدالله 15- معالم الدين16- شرح باب حادي عشر (در كلام).
مهمتر از ابتكار فوق، نوآوري علامه مدرس در باب تدريس و آموزش است كه قابل تقدير و تقليد است. حجة السلام و المسلمين احدي امير كلاتي يكي از مدرسان حوزة علمية قم و از شاگردان مبرز ايراني علامه مدرس، مطالب باارزشي درباره ويژگيهاي استادش از جمله سبك نو و روش ابتكاري وي در تدريس گفته است كه به دليل اهميت آن، قسمتهايي از آن را عينا نقل ميكنيم:
در دورههايي كه در خدمت اساتيد معظم حوزه بوديم ويژگيهاي خاصي را در اين استاد ميديديم، كه نه تنها حقير ديدهام بلكه خيلي از برادران ديگر وقتي كه به كلاس بالاتر ميرفتند و استاد، آن كلاس (درس) را تدريس نميفرمودند مأيوس ميشدند يا ميگفتند ما نميفهميم يعني روش درسي ديگر اساتيد را نميپذيرفتند يا ميگفتند بيان آنها بيان جامعي نيست كه بتوان مطلب را از آن بگيريم. چيزهايي كه باعث شده اين استاد بزرگوار در اعماق فكر بچهها نفوذ كرده بود سه عامل بود: عامل اول تخصص و تبحر خاصي كه استاد بزرگوار در كتب درسي داشت. فرضا اگر ميخواست عوامل في النحو را تدريس كند از نويسنده آن كتاب بهتر وارد بود به لطايف و دقايق و نكتههاي عبارت آنقدر مهارت داشت كه وقتي به درس ايشان ميرسيديم يك وجدي در حضور ايشان براي شاگردان پيدا ميشد از نخستين ويژگي ايشان اين بود كه تخصص داشت يعني يك مردي بود متخصص به تمام معنا…
عامل دومي كه در درس ايشان بسيار منحصر به فرد بود، بيان ورود در بحث و خروج از بحث بود ممكن بود ايشان داستاني از ناصر الدين شاه شروع كنند و بگويند در حالي كه درس شروع نشده بود بعضا بعضيها شگفت زده ميشدند ميگفتند حالا وقت گفتن داستان ناصر الدين شاه نيست وقتي داستان تمام شد ميفهميدند عجب! در ضمن اين داستان مطلبي كه در عبارت است هم حل شد، يا يك وقتي از ابتدا ميگفتند من ميخواهم چهار مطلب بگويم هم گوش ميداديم به آن مطالب، ميديديم با پايان مطالب ايراد شده از سوي ايشان چند صفحه از كتاب حل شده است. اين خصيصههاي ورود و خروج را كمتر استادي دارند و اتفاقا بارها از ايشان شنيده بودم كه ميفرمود؛ اين خصيصه منحصر به من است كه طوري به درس وارد شوم كه محصل نفهمد چگونه وارد شدهام و طوري از درس خارج شوم كه محصل احساس خستگي نكند…
عامل سوم در جذابيت و ويژگي تدريس استاد، اينكه ايشان در ادبيات اگر لازم ميديدند از فلسفه نقل ميكردند، از معاني و بيان نقل ميكردند از اصول نقل ميكردند، از فقه نقل ميكردند معلوم بود كه ايشان در تمام اين جنبهها معلومات عميقي داشتند يا درس گفته بودند يا تحقيق داشتند…
نامبرده در ادامه راجع به شخصيت علمي و جهاني علامه مدرس ميگويد: در واقع شخصيت علمي استاد، جهاني است و در حوزه وسيع جهان اسلام جايگاه بلندی دارد… من روزي در منزل ايشان بودم چند نفري نشسته بودند، بعد از اينكه صحبتهايي شد و آنها رفتند خودشان فرمودند اينها از دانشگاه الازهر آمده بودند وقتي كه المدرس الافضل چاپ شد و يك نسخهاش به دست دانشگاه الازهر رسيد و بعد در آنجا مكرر چاپ شد خود آنها گفتند ما فكر نميكرديم علماي شيعه معاني و بيان بلد باشند ولي شما دست اساتيد را از پشت بستهايد. كه ما امروز در الازهر با بودن كتابهاي شما مشكلات زياد خود را حل ميكنيم…
وي پس از برشمردن امتيازات و ويژگيهاي آثار استاد از جمله المدرس الافضل و بيان اين نكته كه بيشترين مراجعين كتب ايشان دانشمندان و علم پژوهان عرب است، اضافه ميكند:
بسياري از دانشمندان امروز بار ادبي خود را از او كسب كردهاند شركت غير حضوري در درس ايشان استفاده از نوارهايي درسي شان است تقريبا مجموعة نواري كه از ايشان داريم بيش از سه هزار نوار است از اين جمع نوار كه از ايشان باقي مانده بسيار از كشورها استفاده ميكنند در پاكستان بخش نوار ايشان باز است… آقايان الازهر خواستند كه امر بدهيد يك دوره نوار شما را ببريم با اين كه درسهاي استاد فارسي است و مجموعه را بردند…
آقاي احدي امير كلائي در ادامه، از روابط نزديك علماي نامي عرب با استاد خاطراتي را درباره مناظرت استاد مدرس با شماری از آنان كه به پيروزي استاد مدرس منجر شده است بيان ميدارد و در پايان، يكي از خصوصيات منحصر به فرد مدرس را عدم توجه به شهرت و نام و پرنمودن خلأهاي موجود در حوزههاي علميه تشيع دانسته است و افزوده است:
خصيصهاي را كه ايشان داشتند فكر نميكنم اكنون كسي داشته باشد. ايشان چند برگ مؤيد اجتهاد داشتند و با توجه به اينكه يك مجتهد مسلم بودند، هميشه درس مقدمات و ادبيات ميگفتند و حاضر بودند همه طعنها را بخرند اما طلبه را پرورش دهند نكتهاي را بارها از ايشان ميشنيدم كه ميفرمودند من فقط آرزو دارم كه روز قيامت بالاي پروندهام بنويسند اين آدم از خادمين طلاب است ديگر كاري ندارم كه جامع المقدمات بگويند يا هر چيز ديگري…
مدرس مردي بود داراي ارادة پولادين و عزم استوار، شجاع، مهربان، متواضع، قانع و داراي همت بلند كه تا آخرين لحظه خصوصيات يك عالم عامل و روحاني ژرف انديش زاهد را حفظ كرد و در تاريخ معاصر افغانستان به استاد الكل و شيخ الاساتيد شهرت يافته كه توانست الگوي مناسبي باشد براي دانش پژوهان و علم جويان سخت كوش و متدين و محروميت چشيده.
مرحوم مدرس به نام وطن ، مردم و زادگاهش سخت عشق میورزید و در حوزه های علمیه نجف و قم فقط دنبال طلبه های بود که تازه وارد بودند و اشنایی با کسی نداشتند . مدرس خود درخدمت انها بود و انهارا برای شمولیت در مدارس حوزه و پیدا نمودن خوابگاه کمک میکرد، جون خودش این رنج هارا دیده بود .
حجت الاسلام محمد جمعه اسدی مدیر مسئول جامعه امام صادق کوئته پاکستان که یکی از شاگردان علامه مدرس بوده روزی در مورد استادش چنین میگفت :
ما جند تن طلبه های افغانی در اواخردهه 1340 خورشیدی وارد شهر نجف شدیم و در یک مسافر خانهء اطاق گرفتیم .
بعد از ارامش من با یکی از دوستانم برای خرید آذوقه از مسافرخانه بیرون شدیم ، در مسیر راه با مرد قدکوتاهی برخوردیم که لباس کهنه و چهره نهایت غریبانه داشت و از ما سوال کرد که بچه های که تازه از افغانستان امده اند کجا جا گرفته اند ؟
ما شماره اطاق را گفته و براه خود ادامه دادیم . وقتیکه از خرید برگشتیم رفقای ما گفتند که استاد مدرس امده بود و به ما وعده داد که برایتان در حوزه شمولیت میگیرم و اطاق هم برایتان جستجو میکنم . بعد وقتیکه مسخصاتش را گفتند متوجه شدیم که همان مردی بوده که از ما ادرس گرفت .
اقای اسدی علامه مدرس را یکی از نوابغ علمی حوزه های علمیه میداند .
میگویند که دولت ایران حاضر شد برای ایشان شناسنامه ایرانی بدهد ، اما به شرطیکه تخلص افغانی اش را به خراسانی تبدیل کند، اما ایشان این پیشنهاد را نپذیرفت و تا دم مرگ افغانی ماند .
وفات
علامه مدرس پس از 81 سال عمر و بيش از نيم قرن علم اندوزي، تدريس، تحقيق، تأليف و سعي و تلاش، در پنجم سنبله 1365 خورشیدی در شهر قم ایران در دیار مهاجرت و درعالم دوری از وطن دارفاني را وداع گفته و به لقا الله پیوست. با آن كه تشييع جنازه وي با عجله و در بعد از ظهر روز وفاتش صورت گرفت اما اذدهام تشييع كنندگان و تنوع آن كه از مليتهاي گوناگون عراقي، افغاني، ايراني، پاكستاني، لبناني، سوري و هندي بودند همگان را به حيرت واداشته بود و مجالس ترحيم كه بعد از آن در مساجد متعدد قم و شهرستانهاي ايران و كشورهاي اسلامي برگزار شد و انعكاس خبر رحلت وي در مطبوعات كشورهاي عربي از جمله عراق، ايران، لبنان، هندوستان و پاكستان و احزاب جهادي افغانستان، پاكستان، هند و غيره صدمة غير قابل جبراني را كه اسلام و جهان علم به علت فقدان او به خود ديد به نمايش گذاشت.
قالو انا لالله و انا الیه راجعون
روحش شاد یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
0 Comments